تابوت سرخ

تابوتسرخ رومان پرویز قا ضی سعید

با سلام خدمت ادمین محترم و مدیران و گردانندگان سایت خوب کتابناک
در رابطه با کتب استاد قاضی سعید به نظر من کمی کم لطفی شده ! برای مثال 4 کتاب از کتب ایشان ( قلاب ماهی ، تابوت سرخ ، وحشت در ساحل نیل و برای زنده ماندن بکش ) که در سایت قرار داده شده مربوط به سالهای 46 تا 50 می باشد و همگی توسظ انتشارات آسیا به جاپ رسیده و حال در سایت می بینیم که شامل وضعیت مالک حقوقی قرلر گرفته و یا تعدادی از کتب ایشان توسط خود من آپلود گردیده که در سایت قرار ندارد !
بیایید جوانان را با این گونه آثار به خواندن کتاب تشویق نماییم جرا که این کار در حال منصوخ شدن می باشد و جوانان از کتاب روی گردان شده اند و تنها هم نسلان من هستند که هنوز کتاب را دوست داشته و هنوز هم دوست دار آنند و دلیل شاید همین کتابهای جیبی باشد که در نوجوانی خوانده ایم . آثار رجب علی اعتمادی و پرویز قاضی سعید و میکی اسپلین ، هرژه و امیر عشیری شاید دروازه ای باشد برای آشتی جوانان با کتاب .
ممنون میشوم اگر اجازه دهید من و امثال من به رایگان این آثار را برای نسل امروز در سایت قرار دهیم . با تشکر امید امیدوار متولد 1350

پس از بررسی چند نگهبان داخل پشت هیزم ها مخفی استراحت تا شب که تعداد نگهبانان کمتر شده با سوزن مخصوص نگهبان نیمه بیهوش را تا دو ساعت خواب کرده دو نفری با سوزن مخصوص اتاق خواب نگهبانان را بیهوش یک اتاق دیگر انبار مهمات و در اتاق دیگر که وارد شده دو متصدی بیسیم بوده که با حمله غافلگیری هر دو بیهوش یکی را به اتاق دیگری برده دومی را به هوش اورده ترسانده که همکارت را کشته و تو را می خواهیم به قتل برسانیم حقایق را به انها گفته که شلینگر اینجا بوده و برده اند راه عبور تونل زیر اب را نشان داده که باید قایق بادی را اورده سوار شده به سطح دریا رفت لاوسون ایستاده و سیمسونو فرد برای اوردن قایق رفته
ناگهان درب اتاق بتنی باز 5 فرد وارد نگهبان را مقتول با سمسون که کاراته می دانست درگیر او بخوبی دفاع کرده لیکن انها کنگفو کار بوده در اخرین لحظات مقاومت لاوسون از تاخیر انها امده و با افراد درگیر و استاد کنگفو بوده 4 نفر را مقتول یکی را به کمک سیمسون مدهوش قایق را او اورده به سطح اب رفته او همکاری نموده و نقشه که کاردینال نماینده پاپ را در مراسم شکرگزاری و دعا برای مردم روی سکوی بیرون کلیسا مقتول به کمک یک خلافکار چینی تک تیرانداز بالای برج که با هلیکوپتر خروج بنا به رسم کاردینال مقتول را در تابوتی سرخ نهاده با هواپیما خارج کرده شب جای او را با شلینگر جابجا هواپیما جای دیگر فرود می اید.
فرد را تحویل نیروی دریایی داده رئیس را خبر بدیدار کاردینال رفته او همکاری نمی کند و با نقشه مسیر ماشین حامل کاردینال عوض در شلوغی ساختگی گرفتار یک ماشین دیگر ریچارد با گریم به جای کاردینال با ماشین امده دعا را انجام شخصی از کشیشان او را شناخته توجیه در داخل کلیسا تحت مراقبت ماموران قرار گرفته روی سکو ها ایستاده تیر خورده خود را انداخته لباس ضد گلوله داشته بداخل برده مقدمات تابوت سرخ فراهم همه کشیشان بازداشت موقت به زیرزمین کلیسا برده شده نصف شب گدایی در زده و از یکی از کشیشان سراغ می گیرد.
لاوسون می فهمد که انها نفوذی داشته اند اسامی افراد را یادداشت تا فرد را پیدا کرده کشیشان را رها ان فرد بسرعت از کلیسا خارج بداخل مجتمع اپارتمانی دو خیابان ان طرفتر وارد و وقتی لاوسون و سیمسون امده جستجو مدتی صبر کرده از دربی زیرزمین گدا و فرد دیگر خارج بیهوش وارد شده از در وارد اتاقک لوله ها و تاسیات ست نیم خیز لاوسون رفته نگهبان را غافلگیر دو تایی در راهرو مخفی جلو رفته در را که باز می کنند 5 مسلسل بدست با رئیس جاسوسان یک چشم منتظر انها بوده که از دوربین مدار بسته مخفی امدن انها را دیده رئیس به محفظه شیشه ای مارهای سمی برای مرگ انها اشاره دکمه ای زده از دربی فرد جوانی اورده او را شلینگر معرفی که معلوم می شود جراحی پلاستیک شده تا خارج شود و دربی نشان داده که به مترو برای فرار باز شده لاوسون به بهانه ای به رئیس نزدیک او را اسیر و افراد را خلع سلاح مسلسلی برداشته در باز شده معاون رئیس امده با افراد جدید درگیری و انها کشته رئیس و شلینگر را برداشته از مترو فرار کرده
معاون نیمه مقتول تک تیراندازان ماهر را احضار و برای کشتن انها به خروجی تنها راه 4 مترو فرستاده در درگیری سرانجام همه تک تیراندازان کشته و رئیس که قصد کشتن لاوسون مجروح بیهوش را داشت هدف اخرین تیراندازان خود به اشتباه رار گرفته انها از مترو خارج شلینگر زخمی را تحویل پلیس داده تا برای مداوا به بیمارستان برده و برای استراحت به جزائر هاوایی میروند...

دختر در اتاق به هوش امده پس از شنیدن واقعیت می گوید پدر او یک نوار را در اختیار او قرار داده که در باغ کنار خوابگاه روی لب جوی اب زیر خاک مخفی کرده سیمسون برای اوردن ان رفته بعد متوجه می شوند تلفن خانه قطع است و لاوسون برای شکار تعقیب کننده خود از خانه خارج به متصدی در با صدای بلند گفته که برای پیاده روی رفته چند خیابان عوض کرده او را شناسایی در کوچه باریکه مخفی او را در ضمن عبور از پای بیهوش و به خانه منتقل نموده ریچارد برای اوردن نوار رفته که سیمسون را در ورودی یتیمخانه غافلگیر و بیهوش با خود برده ریچارد نوار را یافته با مامور قتل خود در اتاقک نگهبانی درگیر او را کشته لاوسون فرد را به هوش اورده ادرس خانه مخفیگاه و نگهداری سیمسون را گرفته بدانجا رفته در داخل به محض ورود در دخل محفظه فلزی گرفتار با شلیک دقیق سوراخ کوچکی در دیواره فلزی ایجاد انتن بیسیم را بیرون داده با علامت رمز با رئیس تماس برقرار کرده انها را ردیابی و نجات می دهند.
بعد نوار را گوش داده متوجه می شوند فرد را به جزیره ای برده که با زیر دریایی خارج نمایند.با کمک نیروی دریایی جزیره را پیدا فرد سابقه داری را در انجا یافته که کارش خروج افراد به طور غیر قانونی و تضمینی است که در رستورانی با فردی ملاقات و در ازای مبلغ و اموزش تغییر چهره قرار محل تحویل فرد در نزدیکی غارهای محل سگان کشته شده نام منطقه ای در جزیره را برای عصر داده لاوسون و سیمسون بدانجا رفته روی زمین دراز کشیده دو جنایتکار امده سگ ردیابی با خود داشته که به سمت لاوسون و همکارش غریده ناگهان فرد سابقه دار امده انها سگ را ارام و با او به طرف غارها رفته و ناپدید می شوند با جستجو و دیدن دود محل انها را پیدا سگ را به قتل رسانده محل را با ریچارد اطلاع داده خود برای تحقیق و نجات شلینگر وارد غار شده به محلی رسیده کف ان چوبی بوده روی دیواره دستگیره ای یافته ان را کشیده ناگهان کف باز شده و لاوسون اویزان در نزدیکی یک هشت پای غول پیکر قرار گرفته خود را از مرگ رهانده دریچه را بسته
با کمک سیمسون از قلاب به سقف اویزان و دستگیره رمز دار را بررسی سرانجام در متصل به دستگیره رمزدار باز لاوسون خود را به داخل پرتاب و بعد اطمینان سیمسون امده ناگهان دریچه بسته و انها فکر می کنند در یک محفظه بتنی تله گیر افتاده اند محفظه چرخیده و در مقابل یک راهرو با چند اتاق و نگهبان قرار گرفته...

او انها را به یک میدان که از میان باریکه راه وسط صندوق ها می گذرد برده میخانه ای به انها نشان داده در داخل ان انتهایش یکدرب کوچک است که به یک قمارخانه باز شده و جک انجاست.لاوسون و سیمسون برای اطمینان رفته بعد بیرون امده علامت داده امین را ازاد به داخل رفته جک را زیر نظر گرفته نزدیک صبح جک به رستوران مجاور رفته سیمسون و لاوسون وارد خواستند جک را بازداشت 4 سیاه پوست قوی وارد درگیر شده سرانجام بر انها غلبه جک را دستبند ولی ده سیاه پوست جدید امده با تهدید به قتل جک از میان انها گذشته جک را با خود برده در مسیر برگشت راه را بر انها بسته پیاده شده از توری فنس و جعبه ها عبور مخفی شده به دنبال انها گشته لاوسون از دکل جرثقیل بالا رفته چراغها را روشن با حرکت جرثقیل حواس انها را پرت تیراندازی شروع و انها کشته و جک که قصد فرار داشت دوباره گیر افتاده به اپارتمان برده شده از او می خواهند اسامی افراد ماشین کرایه کرده اند بدهد.
جک با انها به دفتر رفته صفحه دفتر مورد نظر پاره شده و نابود در بازگشت جک هدف تیر قرار گرفته کشته شده در صحنه پیرمرد گدای به لاوسون نزدیک و می گوید در ازای ده هزار دلار اطلاعات خوبی می دهد و ادرس کشتی شکسته محل اقامت خود را داده لاوسون و همکاران رئیس را متقتعد با پول به محل قرار رفته ابتدا لاوسون به تنهایی وارد وارد عرشه زیرین کشتی شده میز و تختی را مشاهده همکاران وارد جسد پیرمرد را زیر تخت پیدا با خون خود یک علامت نیمه گمشده یک مدال را نوشته از روی کاغذ های پیرمرد ادرس یتیمخانه را پیدا دختر را یافته یرای ملاقات با او رفته که ناپدید شده از دوستانش پرسیده می فهمند که نامه ای دریافت و برای ملاقات پدرش که او را نمی شناخته رفته فورا به ادرس کشتی مراجعه دختر را که در حال ربوده شدن بود نجات داده قاتل متواری و خود را به اب انداخته و با قایق تندرویی می گریزد...

باند خلافکار به دو دسته تقسیم شده به گروه اول سه ساعت برای رفت و برگشت و دو ساعت عملیات که وقتی دیر کردند گروه دوم با تجهیزات مثل نارنجک انفجاری و مسلسل دستی حرکت نزدیک خانه از درون جنگل نگاه کرده یکی به سمت خانه رفته خود را پستچی معرفی کرد پسرک گفت دروغ می گوید زیرا لباس پستچی و دوچرخه نداشته و نامه های انها به مرکز کار پدرش در ناسا می رود.
سیمسون در را باز گذاشته شخص وارد شده بررسی و در یکی از اتاق ها را باز دیده درون ان نارنجک پرتاب سیمسون از پنجره بیرون پریده و مرد را کشته دو نفر دیگر وارد پسر روی پشت بام یکی را کشته و دومی را هم سیمسون می کشد ولی بر اثر انفجار اوار ریخته و زندانیان محبوس و مرده اند.
لاوسون و ریچارد به منزل برگشته تلفن شلینگر قطع بوده به سرعت خود را رسانده و تا شب صبر می کنند تا مامورین ناسا امده و خانواده را به انها سپرده تا محافظت کنند بعد با فکر لاوسون به مزرعه برگشته و با انعام شماره پلاک خودرو را که فرد برای گرفتن اجاره خود برداشته و روی درخت حک کرده گرفته به رئیسمنتقل کرده و مشخص می شود ماشین از بنگاه فردی به نام جک خلافکار در نیویورک اجاره شده و ادرس لباس شویی هم نزدیک همانجاست.
لاوسون و همکاران به نیویورک رفته از منشی شرکت درس را خواسته او می گوید فردا مراجعه نمایید و سه نفر به میخانه نزدیک رفته خود را مست پولدار وانمود کرده که مقداری مواد می خواهد امین نگهبان شرکت جک که یک سیاه پوست است امده و انها او را تهدید و می خواهند محل جک را نشان دهد...

لاوسون با دو همکارش برای حفاظت از خانواده شلینگر به طرف خانه او که وسط جنگل بالای ثپه نزدیک مرکز ناسا قرار دارد.به انجا رسیده برای خانم شلینگر توضیح داده سیمسون را برای حفاظت گذاشته خود برای بررسی محل ناپدید شلینگر نزدیک قطار رفته در بررسی به یک دریچه مربعی پیدا کرده داخل تونل رفته می بینند خلافکاران از زیر رودخانه تونل زده ان را دنبال کرده به وسط مزرعه ذرت در ان طرف رسیده بررسی کرده کشاورز سیاه پوستی دیدند در خانه استراحت کرده به او نزدیک خلع سلاح کرده از او سوال کرده می گوید دو ماه پیش دو نفر با یک ماشین امده مزرعه او را دو ماه اجاره کرده هزار دلار و نصف پیش پرداخت گفتند دانشمندی دارند برای استراحت می اید و خود مزرعه ابیاری می کنند.
در همین موقع دو نفر به خانه شلینگر نزدیک شده سیمسون با انها درگیر انها را خلع سلاح بیهوش کرده در زیرزمین خانه زندانی تا بعدا بازجویی و اطلاعات گرفته شود.تلفن خانه قطع شده سیمسون خانم را یکی از بچه ها برای استراحت فرستاده یکی از بچه ها را داخل کمد لباس مخفی کرده یکی که تیراندازی بلد است روی پشت بام فرستاده برای کم***گهبانی...

کتاب را مطالعه نمودم.به نسبت از داستان های طولانی لاوسون به قلم قاضی سعید است.لاوسون ماموریت می یابد به طور نامحسوس دانشمند المانی مقیم امریکا متخصص موشک شلینگر را تحت مراقبت قرار دهدودولت امریکا سعی در فرستادن موشک به مریخ تحت عنوان پروژه ادم های سبز رنگ است و دشمان می خواهند با ربودن شلینگر خود این افتخار را کسب و یا او را نابود کنند.
لاوسون در کوپه شلینگر جلوی او نشسته قطار به طرف مرکز فضایی ناسا رفته در عبور از یک تونل ناگهان شخصی ترمز قطار را کشیده دو نفر وارد کوپه شده لاوسون با انها درگیر به شلینگر می گوید فرار کند یکی از مهاجمان را کشته شلینگر را از قطار پیاده کرده لاوسون با چراغ قوه دنبال انها رفته ناگهان ناپدید شده لاوسون به قطار برگشته به رئیس قطار دستور ارسال پیام رمز و موضوع و امدن همکاران سیمسون و ریچارد را دارد.
لاوسون اعصاب بهم ریخته لباس مقتول را گشته مدارک ندارد فقط رسید یک خشک شویی دارد که به رئیسش می دهد تا مغازه را پیدا کند.

باسلام ودرود به شماعزیزان تشکراززحمات بی دریغتان. لطفا اگه براتون امکان داره کتاب شیطان در غروب از آقای قاضی سعید رو هم برای دانلود بذارید قدیما کتابشوداشتم دوستی برد ودیگه نیاوردش. میخوام دوباره داشته باشمش.ممنون

واقعا عالى بود خیلى کتاباى لاوسون رو دوس دارم ممنون!